زنان در علم
نویسنده: راشل ایگنوتوفسکی
تصویرگر: راشل ایگنوتوفسکی
مترجم: ماندانا فرهادیان
انتشارات فاطمی
آیا می توانید چند دانشمند برجستۀ زن را در رشته هایی مانند علوم، ریاضی، پزشکی یا مهندسی نام ببرید؟ به نظر شما سهم زنان در پیشبرد علم چقدر است و چرا ما زنان دانشمند را کمتر می شناسیم؟
![]() |
.................................................................................................................................................
آلیس در سرزمین اعداد – ریاضیات لعنتی
نویسنده: کارلو فرابتّی
مترجم: لیلا مینایی
انتشارات فاطمی
آلیس از ریاضی متنفر است و خیال می کند ریاضی به هیچ دردی نمی خورد، تا اینکه روزی با آدم عجیب و غریبی به نام لوئیس کارول آشنا می شود که او را با خود به سرزمین اعداد می برد. در این سفر شگفت انگیز، اتفاق هایی باورنکردنی برای آلیس رخ می دهد، مثلا به هیولای هزارتو بر می خورد، به جنگل اعداد درخت مانند وارد می شود و …
ریاضیات هم خیلی مفید است و هم خیلی جالب و سرگرم کننده است!
![]() |
بیرون ذهن من
ملودی شخصیت کتاب «بیرون ذهن من» دختری است که از کودکی مجبور بوده از ویلچر استفاده کند. اما مشکل اصلی او این نیست.
ملودی مشکلی دارد که باعث میشود ارتباط او با دنیای بیرون کاملاً قطع باشد. او نمیتواند راه برود، نمیتواند صحبت کند، نمیتواند توانایی ذهنیاش را به نمایش بگذارد و با دیگران ارتباط برقرار کند. او میداند با دیگران فرق دارد، ذهنش پر از کلماتی است که نمیتواند بیانشان کند. او نمیخواهد در کلاس کودکان با نیازهای ویژه باشد، دوست دارد به بقیه ثابت کند که میتواند همراه با بقیهی همسن و سالانش درس بخواند و در هوش چیزی از آنها کم ندارد. این کتاب بیش از هر چیز از استیصال ملودی در برقراری ارتباط با دنیای بیرون حرف میزند، کلمههای محدودی که روی سینی ویلچر او نصب شده و ملودی با انگشت به آنها اشاره میکند برایش کافی نیست. بالاخره با حمایت مادر و پدرش و همسایهشان خانم وی ملودی میتواند از کلاس ویژه بیرون بیاید و مثل بقیه در کلاس عادی درس بخواند.
کاترین دختری است که مسئولیت همراهی ملودی در کلاس آقای دیمینگ را برعهده دارد. اما چیزی که زندگی ملودی را عوض میکند حضور در این کلاس نیست، خرید دستگاهی پیشرفته است که ذهن پیچیده ملودی را نمایش میدهد و ارتباط او با دنیای بیرون را ممکن میکند. تا جایی که ملودی در مسابقه هوش و اطلاعات عمومی بیناستانی مقام میآورد، اما باز هم همکلاسیهایش حاضر به پذیرش او در کنار خودشان نیستند.

شکارچی کوسه ی کر
کتاب «شکارچی کوسه ی کر» داستان اسماعیل و خانوادهاش است که در روستای سلخ در جزیره قشم زندگی میکنند و شغل مردان خانواده صیادی است. کاری که گاهی خطر مرگ دارد.
اسماعیل مجبور میشود مدرسه را رها کند تا در صیادی به پدر و پدربزرگش کمک کند. آنها یک شب به شکار کوسه کر یا وال کوسه که بزرگترین کوسه و بزرگترین ماهی دنیاست میروند تا بتوانند از روغن آن برای ساخت لنج استفاده کنند. اما طی حادثهای قایق آنها در هم میشکند و پدر و پدربزرگ اسماعیل غرق میشوند و از آن زمان کینه کرکوسه به دل اسماعیل میافتد. تمامی سالهای بعد را اسماعیل به دنبال کردن کر کوسهها و کشتن آنها میگذراند. اما به تدریج با اتفاقاتی که در زندگیاش میافتد میل به انتقام در او فروکش میکند. در کنار داستان اسماعیل و تبدیل شدنش به یک ناخدا و صیاد موفق، رسم و رسوم اهالی روستایی سلخ، سدشکنی فاطمه خواهر اسماعیل برای خواندن درس بهورزی و تاسیس مرکز بهداشت در روستا و قصه زندگی دیگر صیادان و اهالی روستا نیز کمابیش روایت میشود.
نویسنده برای آنکه متن کتاب «شکارچی کوسه ی کر» برای خوانندگان غیر قشمی نیز قابل فهم باشد، زبان مکالمهها را ساده کرده و تنها از برخی کلمات و اصطلاحات زبان قشمی استفاده کرده است. برخی کلمات در متن کتاب با ستاره مشخص شدهاند و در انتهای کتاب شرح داده شدهاند.
نویسنده:عباس عبدی
ناشر:کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
آناهید، ملکه ی سایه ها
کتاب «آناهید، ملکه ی سایه ها» درباره زندگی شاپور اول ساسانی و عشق پنهان او به آناهید، دختر مهرک نوش زادان، دشمن دیرینه اردشیر ساسانی است.
شاپور آناهید را به کاخ خود میآورد و اردشیر پس از رویارویی با هرمزد، فرزند شاپور و آناهید، به راز آنها پی میبرد و این حقیقت تلخ را میپذیرد.
پس از مرگ اردشیر، شاپور درگیر جنگ با سپاه روم است و آناهید درگیر دسیسههایی که کرتیر، موبد موبدان زرتشت، برای او و پیروان مانی تدارک دیده است. شایعه عشق شاپور و مالکه، دختر فرمانروای هاترا، آناهید را آشفته میکند و برای دریافتن حقیقت به جاسوسان کاخ پناه میبرد.
شاپور پس از شکست دادن سه امپراتور روم و به آتش کشیدن شهرها، مورد خشم و قهر آناهید قرار میگیرد. آناهید همراه فرزندانش به زادگاه خود بازمیگردد و شاپور را تنها میگذارد. شاپور با به بردگی کشاندن والریانوس، امپراتور روم، در ساختن شهر دزفول (دژپل) و ساختن سد شاپور، قدرت سیاسی خود را به نمایش میگذارد و مورد نکوهش فرمانروایان دیگر قرار میگیرد.
در پایان کار، شاپور به کرتیر خشم میگیرد و در پی یافتن آناهید بر میآید.
کتاب «آناهید، ملکه ی سایه ها» به نقش پنهان روحانیان دینی در دسیسهچینیهای سیاسی دربار ساسانی، نبوغ جنگی شاپور، ویرانی جنگهای پیاپی ایران و روم، و نقش مانی پیامبر بر پیامدهای اجتماعی و سیاسی دوران ساسانیان میپردازد.
کتاب «آناهید، ملکه ی سایه ها» دارای نشان ۵ لاک پشت پرنده، و نامزد جایزه لاک پشت نقرهای است.
نویسنده:جمال الدین اکرمی
ناشر:محراب قلم
شب به خیر، ترنا!
کتاب «شب به خیر ترنا!» درباره پسر نوجوانی به نام سیناست که همراه خواهرش ترنا و پدرش به کشور کانادا مهاجرت کرده. انتظار سینا و ترنا برای دعوت شدن مادر توسط پدرشان، و پیوستن مادر به آنها به جایی نمیرسد، چرا که پدر تصمیم خود را گرفته و زندگی تازهای را آغاز کرده است.
سینا و ترنا هر یک جداگانه به تصمیم پدر برای نیامدن مادر به آن جا پی بردهاند و هر کدام به سهم خود تلاش میکند این حقیقت تلخ را از دیگری پنهان کند، چرا که ترنا دچار افسردگی شده و سر از بیمارستان درآورده. سینا هم دست از تحصیل کشیده، به کار کردن و فراهم کردن هزینههای خود و خواهرش روی آورده است. پدر نیز برای کار به شهر دیگری رفته، و نسبت به وظایف پدریاش کوتاهی میکند.
فرار ترنا از بیمارستان، دلبستگی او به دوستش افشین، و فلوت زدنش در مترو، کار را برای سینا دشوارتر میکند.
او که به ناچار به زندگی در کلیسایی ویژه پناهندگان رو آورده و به تازگی دوستیاش را با مونا، که یک دختر کانادایی است و شیفته فرهنگ مشرق زمین، آغاز کرده، در پی آن برمیآید که همراه ترنا آپارتمان مستقلی برای خودشان بگیرند، اما این هم چاره افسردگی ترنا نیست. سرانجام سینا و ترنا تصمیم میگیرند بیخبر از پدر، مادرشان را در ترکیه ببینند و پس از آن ترنا همراه مادر به ایران برود، و سینا هم برای ادامه تحصیل به کانادا بازگردد. در مسیر رسیدن به ترکیه است که قهرمانان کتاب «شب به خیر، ترنا!» به راز یکدیگر در پنهان کردن تصمیم پدر پی میبرند، و تلاش هر یک برای حفظ آرامش دیگری آشکار میشود.
کتاب «شب به خیر ترنا!» جایزه «پرنده آبی» در بخش دستنوشتهها را به دست آورده، دارای نشان ۴ لاک پشت پرنده است و به کتابخانه بینالمللی مونیخ و فهرست کلاغ سفید راه یافته (۱۳۹۷). فیلمنامه این رمان نیز توسط ابراهیم فروزش، کارگردان سینمای کودک و نوجوان ایران، برای کانون پرورش نوشته شده است.
نویسنده:جمال الدین اکرمی
ناشر:کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان